پسركی از مادرش پرسید: مامان چرا گریه می كنی ؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت: نمیدانم عزیزم، نمیدانم
پسرك نزد پدرش رفت و گفت: بابا، چرا مامان همیشه گریه می كند؟ او چه می خواهد ؟
پدرش تنها دلیلی كه به ذهنش می رسید، این بود: همه زنها گریه میكنند، بی هیچ دلیلی
..
...پسرك متعجب شد ولی هنوزاز اینكه زنها خیلی راحت به گریه می افتند ، متعجب بود.
یكبار در خواب دید كه داره با خدا صحبت میكنه، از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این همه گریه می كنند؟
خداوند جواب داد: من زن را به شكل ویژه ایی آفریده ام. به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل كند.
به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل كند.
به دستانش قدرتی داده ام كه حتی اگر تمام كسانش دست از كار بكشند، او به كار ادامه دهد.
به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد، حتی اگر او را هزار باراذیت كنند.
به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد، از خطاهای او بگذرد و همواره در كنار او باشد.
و به او اشكی داده ام تا هر هنگام كه خواست، فرو بریزد.
این اشك را منحصراً برای او خلق كرده ام تا هرگاه نیاز داشت، بتواند از آن استفاده كند .
زیبایی یك زن در لباسش، موها، یا اندامش نیست. زیبایی زن را باید در چشمانش جستجو كرد،
زیرا تنها راه ورود به قلبش آنجاست !!!
:: موضوعات مرتبط:
سرگرمی ,
مطلب و داستان ,
,
:: برچسبها:
داستانک جالب ,
داستان خنده دار ,
طنز ,
جنت مکان ,
بچه های جنت مکان ,
جنت مکان سهم من از دنیا ,
رپصدا ,
:: بازدید از این مطلب : 767
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0